آن روز پائیزی
به دست خودم که نگاه میکنم ، خالی تر از همیشه به نظر می رسد اما به کرم تو که نگاه میکنم حیران میمانم میان اینهمه محبت که گاهی نه دیدمشان نه حسشان کردم. ماههایی که گذشت و پر و خالی از امید شد. 19 ماه و هرکدام دست کم 30 روز، روزهایی که جز خودم و دوستان منتظرم هیچ کس درکشان نخواهد کرد. شبهایی که تا صبح خواب یک خط بودن و دوخط شدن بی بی چکها امان می برید و صبحهایی که تمام آروزها ویران می شد و روز از نو روزی از نو. به هر پیام مادر شدنی دل خوش میکردم که روزی نوبت من هم خواهد شد، و هر ماه ماجرایی تازه انگار تو را از ما دورت...
نویسنده :
نجمه
15:08